روز سيزده نوروز، ايرانيان بنابر سنتي ديرينه به باغ و دشت و صحرا ميروند و روز خود را در بيرون از خانه سپري ميكنند. سيزده بدر جشن واقعي بهار است. طراوت و سرسبزي به طبيعت بازگشته و طبيعت مردم را به سوي خود ميخواند. در سالهاي اخير كه بحثهاي حفاظت از محيط زيست بيشتر مطرح شده است، سيزده بدر را روز طبيعت نامگذاري كردهاند. طبيعتي كه همواره در ايران مورد احترام و ستايش بوده و مردمان اين سرزمين در حفظ و پاكيزگي آن كوشيده بودند. معلوم نيست بهانه بيرون رفتن در چنين روزي چه بوده است؟ آيا بنابر تصور امروزي، براي پرهيز از نحوست سيزده بوده يا دليل وجودي آن، تجليل از زيباييهاي بهارانه طبيعت است؟
به نظر زنده ياد دكتر «مهرداد بهار»، سيزده بدر نمادي از آشوب ازلي است. جشنهاي نوروزي در واقع جشنهاي پايان يافتن سال گذشته و آغاز سال جديد و سيزدهمين روز نماد آخرين روزهاي سال است.
دوازده روز نوروز تداعي كننده دوازده ماه سال است كه در قديم دوازده ماه سي روزه بوده و پنج روز در پايان سال باقي ميمانده كه به آن «پنجه دزديده» ميگفتند و به صورت نمادين در سيزدهمين روز نوروز باقي مانده است. اين روز يادآور آشوب ازلي پيش از آفرينش است و از آنجا كه هر گونه بينظمي، نحس به شمار ميآيد، اين نحوست دامنگير روز سيزده فروردين نيز شده است و همان طور كه پنجه دزديده مقدس نيست، سيزده بدر هم مقدس نيست. رسمهايي نيز كه در اين روز اجرا ميشود، به نوعي يادآور همان آشوب ازلي است. زندگي از هنجار روزهاي عادي خارج ميشود؛ مردم در خانههاي خود نميمانند تا نحوست اين روز را از خود برانند؛ در اين روز، خانههاي خود را جارو نميزنند (همان پرهيز از نظم)، براي سلامتي و رسيدن به آرزوها سبزه گره ميزنند و در برخي شهرها، سيزده نوع تنقلات ميخورند. حتي در گذشته، مردم قيد و بندي براي رفتارهاي خود در روز سيزده نميپذيرفتند و با پرخوريها و هوسبازيها و شادخوارگيها نظم و قرارهاي اجتماعي را بر هم ميزدند و آشوب و آشفتگيهايي در روال معمول زندگي خود پديد ميآوردند.
زنده ياد دكتر «بهرام فره وشي» ناخجستگي اين روز را ناشي از حوادث بزرگ كيهاني و واقعههاي سهمگين و ناگواري همراه با زمين لرزه و ويراني ميداند كه در دوران اساطيري و تاريخي در روز سيزدهم سال نو در جهان رخ داده بود و اين باور را در انديشه مردم به وجود آورده بود كه در هر چند هزار سال يك بار در همين هنگام سال، بلايي آسماني فرا خواهد رسيد. از اين رو، مردم به طور سنتي در هر سال به هنگام روز سيزدهم فروردين ماه منتظر زمين لرزهاي سهمگين بودهاند و به همين دليل، خان و مان خود را رها ميكردند و در اين روز در زير سقف و بام نميماندند تا اگر زمين لرزهاي فرا رسد از آسيب در امان باشند. رفته رفته روز سيزدهم سال و درپي آن عدد سيزده نحس شمرده شد و ترس و وحشتي رواني براي تمام مردم روي زمين پديد آورد.
برخي از پژوهشگران نيز عقيده دارند كه مفهوم ناخجستگي روز سيزده فروردين در نخستين سال رصد زرتشت پديد آمد كه سيزده فروردين با روز سيزدهم ماه قمري همان سال شد گرديد و آفتاب و ماه در مقابل يكديگر قرار گرفتند. منجمان اين روز خاص استثنايي را نحس خواندند و گفتند مردم از خانهها خارج شوند و به صحرا بروند تا نحوست اين روز را در بيابان به در كنند.
دكتر «صادق رضازاده» شفق منشا اين عقيده را يوناني ميداند و ميگويد: «به موجب عقيده يونانيان قديم، انجمني مركب از خدايان دوازدهگانه منعقد بود، نفر سيزدهمي وارد ميشود و يكي از آنها را ميكشد و مجلس را بر هم ميزند. از آن زمان عدد سيزده منحوس و بدشگون شد.
دكتر «محمود روحالاميني» ضمن تاييد نظر دكتر بهار، عقيده دارد كه سيزده بدر گرچه يادآور آشوب ازلي است اما نحس نيست و نحوست عدد سيزده كه اين چنين در فرهنگ ما ريشه دوانيده است، تفكري مسيحي است. در شام آخر، حضرت عيسي (ع) با دوازده تن از حواريون خود، جمعا سيزده نفر شركت داشتند و سيزدهمين نفر به آنان خيانت كرد كه منجر به مصلوب شدن مسيح شد. اين تفكر چنان در باورهاي مسيحيان جهان رسوخ كرده كه در كشورهاي اروپايي و امريكايي، سيزده نفر بر سر سفره نمينشينند، ساختمانها طبقه سيزدهم و هواپيماها رديف سيزده ندارند. نحسي سيزده در ميان مسلمانان نيز سابقه دارد و از امام صادق (ع) نقل است كه روزهاي سيزدهم در تمام ماهها نحس است.
اما در ايران، ظاهرا قديميترين منبعي كه به نحوست سيزده اشاره كرده، آثار الباقيه ابوريحان بيروني است كه تنها روز سيزدهم تير ماه را منحوس خوانده است و نه سيزده بدر را. به هر حال، باور نحس بودن سيزده و سيزده بدر چه ريشه ايراني داشته باشد و چه بيگانه، باوري است كه در طول زمان به وجود آمده و اكنون چنان در باورهاي مردمي رسوخ كرده كه يك شبه هم از بين نخواهد رفت. شايد لزومي هم به اين كار نباشد. چون باوري نيست كه لطمه آفرين باشد و گردش سيزده بدر فارغ از نحوست آن، پيوند با طبيعت، جمع شدن خانواده به دور هم و تفريح و سرگرمي را به همراه دارد و در يك كلمه نشاط بخش است.
درباره منشا جشن سيزده نوروز نظرها و عقايد گوناگوني ابراز كردهاند. «علي بلوكباشي» ميگويد: «در دين مزديسنا روز سيزده هر ماه به «تير»، ايزد باران، متعلق دارد و به نام او خوانده و مقدس شمرده ميشود. در زمانهاي قديم، ايرانيان ايزد باران را در روزهاي سيزده هر ماه، به ويژه سيزده تير ماه، نيايش ميكردند و مناسك دعا به جا ميآوردند تا باران ببارد و سبزه و گياه برويد و نعمتهاي روي زمين افزون شود و زندگي، تازگي و شادابي بيابد.» «ذبيح بهروز» اين جشن را جشني كهن و آريايي ميداند و روز سيزده نخستين نوروز را سال مبدا گاهشماري ايراني شمرده است.» زنده ياد بهرام فرهوشي روز سيزده را تمثيلي از هزاره سيزده عمر جهان ميداند و احتمال ميدهد كه جشن سيزده نوروز برگرفته از اعتقاد هند و اروپايي باشد. در اساطير ايراني، عمر جهان هستي 12 هزار سال است و پس از اين دوره، با ظهور سوشيانت، آخرين نيروي اهريمني از ميان ميرود و آدميان به جايگاه ابدي خويش به عالم مينو باز ميگردند. روز سيزدهم تمثيلي از هزاره سيزدهم است كه آغاز رهايش از جهان مادي و روز بازگشت ارواح به مينو و روز بزرگ رامش كيهاني است. دكتر فره وشي در توجيهي ديگر مراسم سيزده نوروز را روز ويژه طلب باران براي كشتزارهاي نودميده در دورانهاي كهن نيز ذكر كرده است كه با جشن و نثاري براي تيشتر، ايزد باران، همراه بوده است.
منابع:
بلوكباشي، علي؛ نوروز، جشن نوزايي آفرينش، از ايران چه ميدانم؟ / 7، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، 1380. بهار، مهرداد؛ از اسطوره تا تاريخ، تهران: نشر چشمه، 1376.
روح الاميني، محمود؛ در گستره فرهنگ، تهران: انتشارات اطلاعات، 1383.
نظرات شما عزیزان: